چقدر "شاید " و " کاش" گفت تا رسید: "شاید چشمهایِ من تار می بینند. کاش من اشتباه دیده باشم. شاید گرد و غبار نشسته به موها و محاسن ِ برادرم... کاش دانه های ِ درشت ِ عرق باشد روی گونه های حسین... " وقتی رسید فقط یک "کاش" مانده بود : کاش حسین ، اسم این پسرش را علی نمی گذاشت...